آرتینآرتین، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره

آرتین یکی یه دونه ی مامان و بابا

تو واسه من نفسی

1392/6/29 13:45
نویسنده : مامان آزاده
695 بازدید
اشتراک گذاری

این روزا هوای شهرمون خیلی بهتر شده و ما داریم لذت میبریم. البته هنوز دمای هوا به زیر 40 درجه نرسیده نیشخند ولی نه شرجیه و نه خاکی ابله  و ما با همین هوا کلی ذوق زده شدیم و هوس بیرون رفتن و گردش به سرمون میزنه

آرتین این روزا من و بابایی را کامل میشناسه و از توی بغل ما به زور توی بغل کسی میره .چند روز پیش من و بابا می خواستیم بریم بازار و آرتین را بردیم خونه ی مامانم. وقتی خواستیم بریم آرتین بغض میکرد و بعد....

قیافه آرتین  گریه 

قیافه ی مامان و بابا تعجبتعجب

روز شنبه سالگرد ازدواج ما بود من و بابایی خوشحال که امسال یه کوچولوی ناز داریم سه تایی شام رفتیم رستورانهوراهورا

اولش آرتین بغل بابا بود

بعد بهونه من را گرفت

بعد بابا را می خواست

وآنقدر این اتفاق تکرار شد که ما غذا  را سفارش دادیم تا در جعبه گذاشتند و آمدیم خانه و در آشپزخونه خودمون خوردیم

 

 و اینگونه شد که دیروز وقتی مامان جون و بابا جون خواستند برن پیک نیک و صبحانه بخورن ما با کمال میل پیشنهاد همراهیشون را پذیرفتیم چشمکچشمک

 خیلی خوش گذشت بابا تاب آرتین را به درخت های پرتقال بست و پسر ما یه عالمه بازی کرد و خوش گذروند.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

مامان ساتیار
26 شهریور 92 14:36
سالگرد ازدواجتون مبارک..
ایشاالله با عشق و شادی و سلامتی به پای هم پیر بشین..


تشکر از لطفتون
مامان ساتیار
26 شهریور 92 14:36
خصوصی


بله حتما
مامان عرفان
27 شهریور 92 9:07
عزيزم ممنون كه وب عرفان را خوندي .


خواهش میکنم.هنوزم از پست لوبیا شوکه هستم و به هر کس میرسم براش تعریف میکنم
مامان عرفان
27 شهریور 92 9:07
عزيزم سالگرد ازدواجتون مبارك


تشکر
مامان عرفان
27 شهریور 92 9:08
ايشالا هميشه به تفريح و خوشي ، اونم با آب و هواي خوب .


ان شاالله
مامان عرفان
27 شهریور 92 9:08
تاب ات هم چقدر قشنگه خاله. حسابي كيف كردي ها .


خیلی تابش را دوست داشت وقتی از تاب در اوردیمش گریه می کرد و تابش را می خواست
مامان هدی
27 شهریور 92 14:01
به به!

سلگرد ازدواجتون مبارک!

ان شاءاله به سلامتــی!



تشکر.لطف دارید


خاله الهام
27 شهریور 92 18:39
خاله جان توی اون تاب نازت مثل فرشته ها شدی امیدوارم تاب زندگی خودتو پسرخالت ,محکم ,شادو با سلامتی بچرخه


خاله جون دلم برای پسرخاله خیلی تنگ شده لطفا یه هل محکم به تابش بده تااینجا برسه
مامان عرفان
28 شهریور 92 8:55
چلو كباب هم نووووووووووووووووش جانتان . بعد از چلوكباب پرتقال هم ميچسبه


اره واقعا جای شما خالی
افسانه مامان پارمین
29 شهریور 92 13:32
دوست خوبم ، خوشحال میشم که پارمین هم به جمع دوستان پسر دوست داشتنی شما اضافه بشه . من شما رو لینک کردم


مرسی از لطفتون .خوش امدید
مامان کیاراد(آرزو)
29 شهریور 92 23:21
سالگرد ازدواجتون مبارک عزیزمایشاا...سالیان سال در کنارهم سالموخوشبخت زندگی کنید


ممنون عزیزم.لطف دارید
مامان کیاراد(آرزو)
29 شهریور 92 23:43
همیشه به تفریحو گردش عزیزمامیدوارم همیشه شادباشینماشاا...به آرتین جون که تاب سواری هم میکنهفکرنمیکردم الان هم میشه سوارتابشون کرد


مرسی.ان شاء الله
رومینا
30 شهریور 92 15:54
سالگرد ازدواجتون مبارک باشه امیدوارم همیشه عاشقانه در کنار هم زندگی کنید اهواز زندگی میکنید ؟ بابای من ابادانی هست و تو اهواز بزرگ شدن . وقتی میاییم اهواز خونه فامیل از گرما میمیریم .
ارتیم جونم رو ببوسید


تشکر.بله اهواز هستیم.پیشنهاد میدم نزدیک نوروز اهواز بیایید آب و هوای ان موقع را هیج جای ایران نداره.حتما شما هم همینطور
mamane m@ni
31 شهریور 92 13:58
آزاده جون سالگرد ازدواجتون مبارک باشه
ایشالا همیشه خوشبخت باشید کنار هم
پس اهواز زندگی می کنید؟
آرتین جون ددر خوش گذشت؟تابتم که برده بودی پس حتما خیلی خوش گذروندی


تشکر.بله اهواز هستیم.جای شما خالی
mamane m@ni
31 شهریور 92 13:59
خصوصی داری عزیزم


چشم.امدم
مامان پارمیدا
1 مهر 92 10:32
سالگرد ازدواجتون مبارک باشه انشالله سه تاییی در کنار هم شاد و سلامت باشید.

هوا به زیر 40 درجه نرسیده و شما می گید خیلی خوبه !!! بابا توی تابستون چه کشیدید شما


تشکر.
مامان بردیا شیطون
1 مهر 92 13:11
سالگرد ازدواجتون مبارک باشه.......
ایشالا همیشه خوش باشین


مرسی عزیزم.همچنین
مامان ازاده
2 مهر 92 15:11
سلام مامان آزاده جون-چه جالب منم آزاده هستم و اسم پسرمم که ایشالا چند روز دیگه به دنیا میاد میخام بذارم آرتین-منم اهواز زندگی میکنم منطقه گلستانیم-خیلی خوشحال شدم از آشناییتون-اگه موافق باشید لینکتون میکنم-واسم دعا کنید زایمان راحتی داشته باشم


سلام عزیزم.منم از آشنایی با شما خوشحالم.حتما.امیدوارم که در سلامتی کامل پسر نازت را در اغوش بگیری.
مامان آیهان
10 مهر 92 11:38
سلام عزیزم وبلاگ قشنگی داری ماشالله به آرتین خان خوشکل کی بشه آیهان من اندازه آرتین بشه. مامانی مهربون آیهان من خانواده مادریش خوزستان هستن هنوز اونو ندیدن خوشحالم که آرتین جون هم خوزستانیه.

به ماهم سربزن منتظریم.
www.ayhan92.niniweblog.com


سلام.خوشحالم از اشناییتون.امیدوارم به زودی ببینتشون عزیزم