تو مث چشمه آبي واسه تشنه تو بيابون
سلام سلام سلام
دلم برای فضای نی نی وبلاگ تنگ شده بود ولی این روزا خیلی سرم شلوووووووووووغه از یک طرف صبح ها از ساعت 6 میرم از خونه بیرون و تا ساعت 5/1 سرکارم بعدشم که میرم خونه مامانم و تا ساعت 6 که بابا بیاد دنبالمون همونجاییم و از طرف دیگه آرتین که اصلا سر جاش بند نمیشه و داءما احتیاج به مراقبت داره
نی نی گلم که البته الان برای خودش دیگه مردی شده و کلی کارهای جدید انجام میده چند ثانیه بدون اینکه دستش رو به جایی بگیره سر پا می ایسته. دستش رو میگیره به مبل و بلند میشه و تند تند در حالی که با دست مبل رو گرفته راه میره وای اگه بالشتی چیزی کناره مبل باشه تو یه چشم به هم زدن میره بالا و اگه حواسمون نباشه از دسته اویزون میشه و......................
عاشق باز و بسته کردن درهاست(در کمد، در اتاق، در جا کفشی،در زیر تلویزیونی)و اگر حواسمون بهش نباشه در رو روی دستش میبنده و کلی گریه میکنه و تا شیر نخوره اصلا اروم نمیشه.میره توی کمد زیر تلویزیونی و براش خیلی جالبه که از پشت شیشه داره همه جا رو میبینه بچه ام هنوز مفهوم در شیشه و در چوبی رو نمیدونه. دیروز که از سر کار برگشتم میبینم بابام تمام در کمدها رو با چسب 5 سانتی بسته و من نمیتونستم لباسم را از تو کمد بر دارم و ساعت باز شدن در بعد از رفتن ما بود
گل پسر عزیزم یکی یه دونه شده و از صداهای بلند میترسه از صدای سشوار ، صدای جارو برقی ، تلویزیون و تنها چیزی که دوست داره صداش بلند باشه اهنگ و ترانه است شروع میکنه تند تند دست زدن و همه را به وجد میاره یهو میبینه مامان وسطه و داره میرقصه
پنج شنبه امتحان دارم و چهارشنبه ارتین مهمون مامانمه.اگر برف نبود با ماشین خودمون میرفتیم و من مجبور نبودم از پسرم یه شب دور باشم برام دعا کنید امتحانم را خوب بدم
پنج شنبه گذشته خاله فاطی و خاله انیس از سفر یه هفته ایشون به مشهد برگشتند و ما کلی سوغاتی گیرمون امد و دلتنگی هامون برطرف شد.خاله های عزیز زیارتتون قبول امیدوارم همیشه سلامت و تندرست باشید